نشر بای علم(Publication Buy Elm )

نشر بای علم(Publication Buy Elm )

(Publication Buy Elm )Buyelm
نشر بای علم(Publication Buy Elm )

نشر بای علم(Publication Buy Elm )

(Publication Buy Elm )Buyelm

دانلود ادبیات نظری تحقیق زبان علم، نقش فرازبانی و گونه زبانی، مقایسه زبان علم و زبان روزمره

ادبیات نظری تحقیق زبان علم، نقش فرازبانی و گونه زبانی، مقایسه زبان علم و زبان روزمره

ادبیات نظری تحقیق زبان علم، نقش فرازبانی و گونۀ زبانی، مقایسۀ زبان علم و زبان روزمره

دانلود ادبیات نظری تحقیق زبان علم، نقش فرازبانی و گونه زبانی، مقایسه زبان علم و زبان روزمره

ادبیات نظری تحقیق زبان علم نقش فرازبانی و گونه زبانی مقایسه زبان علم و زبان روزمره
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 59 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30

ادبیات نظری تحقیق زبان علم، نقش فرازبانی و گونۀ زبانی، مقایسۀ زبان علم و زبان روزمره در 30 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.

 

بخشی از متن :

تعریف زبان علم

پیش از هر چیز لازم است دربارۀ چیستی زبان علم به قطعیت برسیم. زبان علم آن گونۀ کاربردی[1] از هر زبان است که در علم به کار می­رود. البته منظور از این جمله، وجوه تمایز موجود میان زبان­های علوم مختلف نیست بلکه هدف، توجه به وجوه تشابه میان همۀ زبان­های همۀ علوم است؛ این که آن کدام ویژگی­ها هستند که در همۀ گونه­های کاربردی همۀ علوم وجود دارند و لاجرم موجب می­شوند گونه­های مزبور همگی از گونه­های کاربردی دیگری که برای مقاصدی سوای مقاصد علمی به کار می­روند، جدا و متمایز بمانند (حق­شناس، 1372). برای هر چه روشن­تر شدن ماهیت زبان علم می­توانیم به چند روش عمل کنیم. ابتدا بر پایۀ انگارۀ یاکوبسن که معتقد است در روند ایجاد ارتباط، عناصری چون گوینده، مخاطب، پیام، مجرای ارتباطی، رمزگان و مرجع، شش نقش ممکن را برای زبان رقم می­زنند، موضع زبان علم در برابر هر یک از این نقش­ها را بیان می­کنیم. سپس، زبان علم را با زبان روزمره و زبان ادبی مقایسه می­نماییم و در آخر سعی می­کنیم با معرفی معیارهای تمایز میان اثر زبانی و اثر ادبی، پیوستاری را رسم کنیم که در یک سوی آن آثار ادبی و در سوی دیگر آثار زبانی جای دارند.

- نقش­های زبانی یاکوبسن

در این بخش به معرفی نقش­های شش­گانۀ زبان و موقعیت زبان علم و نیز زبان ادب در میان این نقش­ها می­پردازیم.

- نقش ارجاعی و گونۀ زبانی

در نقش ارجاعی زبان جهت‌گیری پیام به سوی موضوع پیام است. زمانی که در یک ارتباط زبانی نقش ارجاعی پررنگ‌تر باشد، هدف صحبت دربارۀ موضوعی در جهان خارج است به طوری که بتوان صحت و سقم گزاره را با توجه به ملاحظات جهان خارج محک زد. بدیهی است که صحت یا سقم یک گزاره، زمانی امکان محک خوردن دارد که آن گزاره از معنای روشن و بدون ابهام برخوردار باشد. لذا زمانی که هدف از ایجاد ارتباط زبانی، نقش ارجاعی آن باشد، لاجرم گرایش به سمت استفاده از نشانه‌هایی است که تا حد امکان از مفهوم روشن و بدون معانی متعدد برخوردار باشند. با توجه به این مطلب مشخص است که بیشترین کارکرد این نقش از زبان را باید به هنگام پرداختن به مطالب علمی جستجو کرد چرا که گزاره‌های علمی بدون امکان محک صدق یا کذب‌شان در جهان خارج از زبان اساساً گزاره‌هایی علمی محسوب نمی‌شوند (رفیعی و صحرایی، 1390: 2).

- نقش عاطفی و گونۀ زبانی

در نقش عاطفی زبان، دست کم بخشی از هدف، بیان طرز نگرش گوینده نسبت به موضوع است. این نقش زمانی شکل می‌گیرد که رابطۀ میان گوینده و پیام در برقراری ارتباط زبانی پررنگ‌تر باشد. این نقش همچنین می‌تواند عامل شکل‌گیری تنوعات سبکی و دلالت‌های ضمنی شود (گیرو 1973: 20). نقش عاطفی به نوعی در تقابل با نقش ارجاعی قرار می‌گیرد. در حالی که نقش عاطفی سعی در افزودن به تنوعات معنایی دارد، نقش ارجاعی زمانی به حداکثر کارایی خود می‌رسد که جلوی هر نوع چندگانگی معنایی گرفته شود (رفیعی و صحرایی، 1390: 2-3). به این ترتیب و با توجه به دو نقشی تا این جا دربارۀ آن­ها بحث شد، باید گفت که، حتی در صورتی که بتوان بر روی یک جمله علمی بار عاطفی نهاد، به عبارت دقیق‌تر نقش عاطفی نیز برایش قائل شد، این نقش زائد، مزاحم و حتی گاه مضحک به نظر می‌رسد (همان: 3).

- نقش ترغیبی و گونۀ زبانی

این نقش مخاطب‌‌محور است و زمانی مطرح می­شود که هدف از ارتباط زبانی ایجاد واکنش نزد مخاطب باشد. جملات دارای ساخت امری بارزترین نمونۀ نقش ترغیبی هستند. بدیهی است که امکان تعیین ارزش صدق و کذب در مورد جملات امری موضوعیت ندارد. جملۀ دارای نقش ترغیبی می‌تواند عقل یا عاطفۀ مخاطب را هدف قرار دهد. در اموری نظیر انجام کار، ترغیب عقل و در امور زیبایی‌شناسانه، ترغیب احساس و عاطفه مد نظر قرار می‌گیرد (گیرو 1973: 21). در متون علمی امکان به­کارگیری نقش ترغیبی، البته در نوع اول آن، تا حدی وجود دارد. شاید بتوان بهترین نمونۀ جملات دارای این نقش را در دستورالعمل‌های نصب و راه‌اندازی مثلاً یک دستگاه مشاهده کرد. علی­رغم حضور این نقش در متون علمی، این نقش، در مقایسه با نقش ارجاعی، جای چندانی را به خود اختصاص نمی‌دهد (به نقل از رفیعی و صحرایی، 1390: 3).

- نقش فرازبانی و گونۀ زبانی

این نقش زمانی محقق می­شود که از زبان برای صحبت دربارۀ خود زبان استفاده می‌شود. به عبارت دیگر، وضعیتی که در آن هدف از ارتباط زبانی روشن ساختن معنی نشانه‌هایی باشد که احتمال می‌رود مخاطب آنها را یا کلاً نداند و یا لازم باشد معنای خاص آن را که مد نظر گوینده است درک کند (همان).

نقش فرازبان در متون علمی به وفور به کار می‌رود. به طور کلی، در هر رشته علمی برای بیان مفاهیم خاص و فنی آن رشته و شکل‌گیری مجموعه اصطلاحات آن، از دو شیوه استفاده می‌شود: محدودسازی[2] و بسط[3]. محدودسازی برگرفتن واژه‌های موجود در زبان و ارائه تعریف یا بازتعریف کاملاً کنترل شده‌ای برای آن در رشته علمی مورد نظر است. در مقابل در فرایند بسط، عناصری به فهرست واژگانی افزوده می‌شوند که معمولاً در گفتمان روزمره جایی ندارند (لاینز 1995: 8-7). اصطلاحات به­دست­داده­شده به کمک هر یک از این دو روش، ناگزیر نیاز به معرفی دقیق در یک متن علمی دارند تا با قائل شدن به تنها یک معنی، تا جایی که امکان دارد از چندگانگی معنایی جلوگیری به عمل آید. در چنین مواقعی است که نقش فرازبان خود را در متون علمی نمایان می‌سازد (همان).

- نقش همدلی و گونۀ زبانی

این نقش زمانی مطرح می‌شود که هدف اصلی از برقراری ارتباط زبانی، نه محتوای پیام بلکه حصول اطمینان از عمل کردن مجرای ارتباط باشد. به عبارت دیگر، در اینجا اهمیت محتوای پیام به مراتب کمتر از اهمیت مجرای ارتباطی است. از این نقش در برقراری، تداوم یا قطع یک ارتباط زبانی می‌توان استفاده کرد. نقش همدلی می‌تواند کارکرد زیادی در آیین‌ها، تشریفات، مراسم، گفتگوهای خانوادگی یا عاشقانه داشته­باشد که در آنها محتوای پیام به اندازه نفس حضور فرد و تایید حضور وی تأثیر ندارد (گیرو 1973: 23). با توجه به کم‌اهمیت‌تر بودن محتوای پیام در مقایسه با مجرای انتقال آن، می‌توان انتظار داشت که پیام موردنظر از معنای ارجاعی چندانی برخوردار نباشد و لذا چندگانگی و تنوعات معنایی در آن به چشم بخورد. از آنجایی که هدف یک متن علمی معلوم کردن مجهول یا توصیف پدیده‌ای است، طبعاً محتوای پیام همواره بالاترین ارزش را دارد و لذا نمی‌توان جای چندانی برای نقش همدلی در متون علمی قائل شد (به نقل از رفیعی و صحرایی، 1390: 4).

- نقش ادبی و گونۀ زبانی

این نقش زمانی مطرح می‌شود که پیام فارغ از ابزار ارتباط، خود موضوع خود باشد. از این رو در این نقش از زبان آنچه بیشترین اهمیت را دارد شیوۀ بیان مطلب است و برخلاف نقش ارجاعی، امکان تعیین ارزش صدق و کذب جملات موضوعیت ندارد. این دسته از جملات به سبب موضوعیت نداشتن تعیین ارزش صدق و کذب در آنها، نمی‌توانند جای چندانی در یک متن علمی داشته باشند. در مواقعی نیز که چنین جملاتی در متون علمی به کار روند، صرفاً دارای نقشی تزئینی خواهند بود (همان).

تا این جا دانستیم که مهم­ترین نقش­های زبان علم، نقش­های ارجاعی و فرازبانی است. چنان که اشاره شد، در نقش ارجاعی زبان، موضوع متن (در نوشتار یا گفتار)، امری در جهان خارج است و از آن جا که این امر باید قابل­محک باشد، متن موردنظر باید کمترین میزان ابهام و تیرگی را داشته­باشد و قاعدتاً باید نشانه­هایی در آن به کار رود که معنی شفاف و بی­ابهامی داشته­باشد. این همان خصوصیتی است که در متون علمی جستجو می­کنیم، بدین معنی که در متون علمی، به طور طبیعی، خواهان پایین­ترین درجۀ استفاده از واژه­های چندمعنا و چندپهلو هستیم. نقش فرازبانی نیز، که هدف از به­کارگیری ان، به بیان ساده، تعریف و توضیح اصطلاحات علمی است، مطمئناً و مسلماً در متون علمی قابل­جستجوست چرا که این دست متون غالباً مملو از اصطلاحات و مفاهیم فنی هستند. همچنین، در شمار معدودی از نوشته­های علمی نیز یافتن نقش ترغیبی دور از انتظار نیست. در این نقش، همان طور که از نامش پیداست، نویسنده یا گوینده به دنبال ترغیب مخاطب از نظر عقلی یا عاطفی است که از بین این دو، بعید نیست که گاهی ترغیب عقلی را در متون علمی شاهد باشیم. اما نقش­های عاطفی، همدلی و ادبی به هیچ وجه در متن­های علمی قابل­ردیابی نیستند و موضوعیت ندارند. حال که نقش­های زبانی و موضع زبان علم نسبت به این نقش­ها مشخص شد، در ادامه، وجوه تمایز زبان علم و زبان روزمره و همچنین زبان علم و زبان ادبیات را از دیدگاه حق­شناس (1372)، از نظر می­گذرانیم.

 


[1] register

[2]regimentation

[3]extension

دانلود ادبیات نظری تحقیق زبان علم، نقش فرازبانی و گونه زبانی، مقایسه زبان علم و زبان روزمره

دانلود ادبیات نظری تحقیق خستگی روانی ناشی از کار معلمان و فرسودگی شغلی

ادبیات نظری تحقیق خستگی روانی ناشی از کار معلمان و فرسودگی شغلی

ادبیات نظری تحقیق خستگی روانی ناشی از کار معلمان و فرسودگی شغلی

دانلود ادبیات نظری تحقیق خستگی روانی ناشی از کار معلمان و فرسودگی شغلی

ادبیات نظری تحقیق خستگی روانی ناشی از کار معلمان و فرسودگی شغلی
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 34 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 22

توضیحات :

ادبیات نظری تحقیق خستگی روانی ناشی از کار معلمان و فرسودگی شغلی در 22 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.

 

بخشی از متن :

خستگی روانی ناشی از کار معلمان

مقدمه

هر فرد در طول زندگی خود ممکن است برای مدتی احساس خستگی زودگذر یا طولانی نماید. خستگی زودگذر می تواند ناشی از کار زیاد، مشغله های فکری ، تضادهای خانوادگی ، عدم تحرک کافی ، تغذیه نامناسب یا کم خوابی باشد. خستگی زودگذر معمولاً با استراحت ، کاهش حجم کار و رفتن به مسافرتی کوتاه و نشاط آور تسکین یافته یا کاملاً بر طرف می شود.اما خستگی روانی مزمن عارضه ای جدی و قابل تأمل است زیرا این نوع خستگی مستمر و فرسایشی است ، به گونه ای که شخص مبتلا به خستگی روانی مزمن نه تنها آرامش و قرار خود را از دست می دهد و قادر به انجام کامل تعهدات اجتماعی و خانوادگی خود نیست بلکه ادامه خستگی روانی مزمن به افسردگی و انزوای شخص بیمار می انجامد (رضاییان، 1383: 44).

خستگی روانی مزمن یک اختلال ضعف آور همراه با ناراحتیهای جسمی ، مزاجی و عصبی روانی است . آمار مبتلایان به بیماری خستگی روانی مزمن بیانگر این واقعیت است که عارضه این نوع خستگی در زنان دو برابر مردان است . سن متوسط ابتلا به بیماری خستگی مزمن بین 25 تا 45 سالگی است . گرچه مواردی از خستگی مزمن در سنین کودکی و افراد مسن نیز مشاهده شده است . خستگی روانی مزمن معمولاً توأم با علائمی مانند عدم تمرکز فکری ، سردرد، گلو درد، دردهای عضلانی ، درد مفاصل ، دل پیچه ، تب ، افزایش ضربان نبض ، حساسیت غدد لنفاوی ، درد در قفسه سینه ، تعریق شبانه ، بیخوابی ، کاهش یا افزایش وزن و درنهایت مشکلات روانی و جسمانی است . خستگی مزمن زمینه ساز بیماری افسردگی است ، زیرا افسردگی یکی از پی آمدهای ناگوار ادامه خستگی روانی مزمن است . از همین رو اکثر روانپزشکان نشانه های خستگی مزمن را اساساً یک اختلال روانپزشکی دانسته و سایر نارسایی های عصبی و جسمی را از عوارض ثانویه بیماری خستگی روانی مزمن می دانند (حسینی، 1387: 27).

اغلب مبتلایان به خستگی روانی مزمن اظهار می دارند که فشار شدید جسمی و روانی در تشدید بیماری آنها مؤثر است و با افزایش فشارهای جسمی و روانی اختلالات فکری و دردهای جسمی آنها فزونی می یابد. یکی از نکات قابل تأمل در زندگی افراد مبتلا به خستگی روانی مزمن "زندگی یکنواخت عاری از نشاط "، "یأس و بدبینی "، "کم خوابی و خواب نامنظم "، "تغذیه نامناسب "، "عدم تحرک کافی "، " لذت نبردن از مواهب زندگی "، " تمایل به گوشه گیری و ترک فعالیت های اجتماعی " است . بیماران مبتلا به خستگی روانی مزمن بسته به جایگاه اجتماعی خود و شدت بیماریشان جهت تطابق با وضعیت اجتماعی و خانوادگی معمولاً به یکی از شیوه های رفتاری "خشونت "، "مهرطلبی و تکیه زدن به دیگران برای دریافت کمک " یا "عزلت جوئی " متوسل می شوند (رضاخواه، 1386: 19).

نخست باید به این واقعیت توجه نمود که انسان موجودی است با خصیصه جمعی مملو از عاطفه و احساسات با جسمی آسیب پذیر و شکننده ! از این رو اگر این استدلال را بپذیریم که هر انسان برای ادامه زندگی نشاط آور نیاز به جسم و فکر سالم دارد می توان نتیجه گرفت که فشار کاری زیاد و بیش از توان فکری و جسمی ، محیط زیست آلوده ، عدم تغذیه مناسب و به موقع ، شرایط بدعاطفی و عدم تحرک کافی یقیناً پی آمدی جز عدم تعادل روانی و جسمی را به دنبال نخواهد داشت و تبعات آن زمینه ساز خستگی زودگذر یا مزمن و در نهایت افسردگی می گردد. بنابراین برای رهایی از این معضل ناشی از زندگی صنعتی در شهرهای بزرگ باید در کنار کار روزمره برای تلطیف روان خود و برخورداری از شرایط مطلوب عاطفی و جسمانی از ارتباطات مثبت اجتماعی بهره گرفت و با ایجاد روابط انسانی در محیط کار، خانواده و ارتباطات سازندة اجتماعی طعم عواطف زیبا را در زندگی احساس نمود. یکی از عوامل تعیین کننده در ارضای عاطفی و احساسی هر انسان توجه و وقت گذاشتن برای اموری است که بدان علاقه دارد و ازانجام آن احساس رضایت و نشاط می نماید. از این رو تا بدان حد در کار روزمره نباید غرق شد که علایق و خواسته های قلبی را نادیده گرفت(رضاییان، 1383: 74).

افزون بر این با تغذیه نامناسب و عدم تحرک کافی ، نیز جسم را نباید دچار فرسایش زودرس نمود. بنابراین اگر شرط موفقیت در کار و زندگی برخورداری از فکر و جسم سالم است می توان نتیجه گرفت که یک مدیر موفق افزون بر ایجاد شرایط مطلوب عاطفی در محیط کار و خانواده باید از طریق ورزش ، تغذیه مناسب و قدم زدن در هوای تمیز، علی الخصوص در هوای کوهستان شرایط مناسب برای تحمل استرس های ناشی از کار سنگین را فراهم آورد.

 

- اهمیت کار معلمان بر یادگیری دانش آموزان

پرورش یا تربیت «جریانی است منظم و مستمر که هدف آن هدایت رشد جسمانی ، شناختی ، اخلاقی و اجتماعی یا به طور کلی رشد همه جانبه شخصیت دانش آموزان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعداد آنان است » (سیف ،1379) . بر اساس چنین تعریفی پرورش یک نظام است ، نظامی که کارکرد اساسی اش شکوفا کردن استعداد و تربیت شهروندانی است که هنجارهای مورد پذیرش جامعه راکسب کنند و متعهد به ارزشهای آن باشند . حتی بسیاری از صاحب نظران تربیتی کارکردی فراتر از کارکرد ذکر شده برای پرورش قائلند و معتقدند که القای ارزشها و سنتها و اخلاقیات پذیرفته شده جامعه به افراد یکی از قدیمی ترین دیدگاه پرورشی است ، به جای چنین کارکردی ،نظام تربیتی باید رشد مهارتهای شناختی از قبیل تفکر انتقادی ، تحلیل ارزشها و مهارتهای گروهی را در کانون کارکردهای خود قرار دهد تا زمینه ی مردم سالاری در جامعه فراهم شود (میلر ،1983). گروهی دیگر نیز بر این باورند که نظام تربیتی باید عامل تغییر و تحول اجتماعی باشد . (فریره ، 1972 )

مفهوم آموزش برخلاف پرورش یک نظام نیست ، بلکه آموزش فعالیتی است هدفدار واز پیش طراحی شده ،که هدفش فراهم کردن فرصتها و موقعیت هایی است امر یادگیری را در درون یک نظام پرورشی تسهیل کند و سرعت بخشد .بنابراین آموزش وسیله ای است برای پرورش ، نه خود پرورش .آموزش یک فعالیت مشخص و دقیق طراحی شده است ؛پس هدفهای آن دقیق تر و مشخصتر و زودرستر از هدفهای پرورشی است .آموزش ممکن است با حضور معلم ویا بدون حضور معلم از طریق فیلم ،رادیو ،تلویزیون و سایر رسانه ها صورت گیرد . بنابراین جنبه های مختلف کار معلمان می تواند بر یادگیری دانش آموزان اثرگذار باشد که در اینجا به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم:

- اهمیت تدریس

اصطلاح تدریس ،اگر چه در متون علوم تربیتی مفهومی آشنا به نظر می رسد ،اکثر معلمان و مجریان برنامه های درسی با معنی و ماهیت درست آن آشنایی دارند . برداشتهای مختلف معلمان از مفهوم تدریس می تواند در نگرش آنان نسبت به دانش آموزان و نحوه ی کار کردن با آنها تأثیر مثبت یا منفی بر جای گذارد . برداشت چند گانه از مفهوم تدریس می تواند دلایل مختلفی داشته باشد ؛از مهمترین آنها ضعف دانش پایه و اختلاف در ترجمه و برداشت نادرست معلمان از دیدگاههای مختلف تربیتی است. گاهی آشفتگی و اغتشاش در درک مفاهیم تربیتی به حدی است که بسیاری از کارشناسان ، معلمان و دانشجویان این رشته مفاهیمی چون پرورش ، آموزش ،تدریس و حرفه آموزی را یکی تصور می کنند وبه جای هم به کار می برند . این مفاهیم اگر چه ممکن است در برخی جهات وجوه مشترک و در هم تنیده داشته باشند ، اصولاً مفاهیم مستقلی هستند و معنای خاص خود را دارند (فلاحی، 1388).

تحلیل مفاهیم و کارکردهای ذکر شده نشان می دهد که به هیچ وجه نمی توان مفهوم «پرورش » را با مفاهیمی چون آموزش ،تدریس و یا حرفه آموزی یکی دانست .پرورش مفومی کلی است که می تواند سایر مفاهیم را در درون خود جای دهد .

مفهوم تدریس به آن قسمت از فعالیت های آموزشی که با حضور معلم در کلاس درس اتفاق می افتد اطلاق می شود . تدریس بخشی از آموزش است و همچون آموزش یک سلسله فعالیت های منظم ، هدفدار واز پیش تعیین شده را در بر می گیرد و هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری از سوی معلم است . به آن قسمت از فعالیت های آموزشی که به وسیله ی رسانه ها و بدون حضور و تعامل معلم با دانش آموزان صورت می گیرد به هیچ وجه تدریس گفته نمی شود. بنابر این آموزش معنایی عامتر از تدریس دارد . به عبارت دیگر می توان گفت هر تدریسی آموزش است ،ولی هر آموزشی ممکن است تدریس نباشد . چهار ویژگی خاص در تعریف تدریس وجود دارد که عبارتند از :

الف ) وجود تعامل بین معلم و دانش آموزان

ب) فعالیت بر اساس اهداف معین واز پیش تعیین شده

ج ) طراحی منظم با توجه به موقعیت و امکانات

د) ایجاد فرصت و تسهیل یادگیری . » ( شعبانی ، 1382)

با این مقدمه ها « تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد ، بر اساس طراحی منظم و هدفدار معلم ،برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد . تدریس مفاهیم مختلف مانند نگرشها ، گرایشها ،باورها ، عادتها و شیوه های رفتار وبه طور کلی انواع تغییراتی راکه می خواهیم در شاگردان ایجاد کنیم، دربر می گیرد .» (میرزا محمدی ، 1383)

 

- ارتباط بین تدریس معلم و یادگیری دانش آموزان

یادگیری، فرایندی مداوم در طول زندگی انسان محسوب می شود. از جریان پیچیده سخن گفتن در آغاز زندگی که به ظاهر با سهولت انجام میگیرد تا یادگیری نظریه های پیچیده علمی و حل مسائل دشوار، همه براساس فرایند یادگیری صورت می پذیرد. یادگیری ممکن است بدون دخالت فرد خاصی به عنوان معلم صورت گیرد و یا با نظارت و هدایت معلم انجام شده و هدف و جهت خاصی را داشته باشد که به آن یادگیری رسمی گویند.

بنا به ارزش یادگیری، به ویژه یادگیری رسمی، در جوامع مختلف، مراکز آموزشی تشکیل شده و مسؤولیت یادگیری رسمی افراد را عهدهدار گردیدند. نهاد آموزش در هر کشور دارای اجزاء و زیرمجموعه هایی است و آموزش عالی یکی از مهمترین زیر مجموعههای نظام آموزشی است.

از زمانی که برنامههای آموزشی بصورت رسمی در مراکز آموزشی به اجرا در آمدند، برنامهریزان، محققان و مدرسان با مشکلات مختلفی روبرو شدهاند. از آنجا که عوامل مؤثر بر یادگیری بسیار گسترده و وسیع میباشند، شناسایی این عوامل در رفع مشکلات و نارساییهای موجود در سیستم آموزشی مهم میباشد. اسکینر معتقد است که یک نظام تربیتی مؤثر و واقعی را نمیتوان به وجود آورد مگر آنکه دو فرایند یا عمل یادگیری و تدریس کاملا شناخته و فهمیده شوند.

معلم خوب در فرایند فعالیت‌هاى آموزشى باید سعى در شناخت فرا گیران خود داشته باشد؛ زیرا شناخت استعداد، توانایی، علایق و رغبت شاگردان مى‌تواند او را در برقرارى ارتباط و تدریس موفق‌تر کند. او مى‌تواند بر اساس گرایش‌ها و زمینه‌هاى علمى مخاطبان خود، مفاهیم موردنظر خود را سازماندهى کند و آنها را با تأثیر بیشترى انتقال دهد. در واقع، معلم و مدرس خوب باید ارتباط برقرار کننده خوبى باشد. او باید بتواند پیام مناسب را براى تغییر و کنترل شاگردان و تأثیرگذارى در آنان انتخاب کند؛ زیرا تدریس و فراهم کردن زمینه‌هاى لازم براى تغییر در ساخت دانش و علاقه و انگیزه فراگیران، بدون برقرارى ارتباط مطلوب، هرگز حاصل نخواهد شد (ادیب نیا، 1388).

 

دانلود ادبیات نظری تحقیق خستگی روانی ناشی از کار معلمان و فرسودگی شغلی

دانلود ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مغرب زمین، عوامل اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی

ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مغرب زمین، عوامل اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی

ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مغرب زمین، عوامل اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی

دانلود ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مغرب زمین، عوامل اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی

ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مغرب زمین عوامل اجتماعی علمی فرهنگی سیاسی اقتصادی
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 116 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 49

ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مغرب زمین، عوامل اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی

تعداد صفحه :49 در قالب ورد قابل ویرایش

 

بخشی از متن :

 

حیطه های انحطاط مغرب زمین (غرب)

دیدن اروپای پرزرق و برق فعلی، شاید مجال کمتری به انسان بدهد که در مورد گذشته تاریک اروپا یا حقایق مخفی گذاشته شده در مورد انحطاط تمدن کنونی غرب، فکر کند؛ اما دیدن همین اروپا در قرون وسطی رقت برانگیز است؛ روزگاری که مسلمین از امپراتور روم در اوج عظمتش سرآمد بود و مردم در رفاه ، پاکیزگی و نظافت چه در شهر و چه از نظر بهداشت فردی و امنیت زندگی میکردند، صنایع بزرگی در آن به وجود آمده بود و در نهایت بودند، اما اروپایی ها ر لندن، حتی یک چراغ برای نمونه نمی سوخت، و در شهر پاریس خیابانی کشیده نشده بود[1] غرب در طی روزگار خوش خود، از رنج های بی شمار حاصل از دنیای سراسر غرق در پیشرفت علوم شاهد حوزه های انحطاط فراوانی می‌باشد، و ما به بخشی از آن می پردازیم:

الف- فرهنگی- علمی

حیطه‌های انحطاط غرب را باید در شاخصه‌های کلی این جامعه مشااهده کرد. و سرمنشا تمام عوامل انحطاط همان اندیشه اومانیستی است که از عهد رنسانس شکل گرفته بود. علامه جعفری، در کتاب « فرهنگ پیشرو»، به نقل از اریک فروم می نویسد چیزی که اریک فروم نیز در مورد انحطاط غرب، بدان رسیده است این گونه بیان می کند:.

1- انسان تنها موجودی است که همنوعان خود را بدون دلیل بیولوژیکی می کشد.

2- روان شناسی مدرن تاحد بسیاری روح مرده است; چون به انسان زنده کامل نظر ندارد و به سادگی او را قطعه قطعه می کند.

3- انسان را می توان در اجتماع امروز ابزاری دانست که هنوز برای آن ماشینی وجود ندارد. در این اجتماع، انسان کامل خود را به عنوان یک کالای فعال می بیند.

4- در اجتماع امروز، انسان به یک صفر تبدیل شده یا قطعه ای از یک ماشین است و تا وقتی که یک اجتماع سود و تولیدات را به عنوان هدف عالی و نتیجه همه تلاش های انسان می بیندنمی توان جزاین پیش بینی دیگری داشت.من گمان می کنم که نظام اجتماعی موجود جوانه متلاشی کردن را در خود دارد [2]

1- اومانیسم گرایی علمی

باشیوع گرایش شدید به علم و مرکز توجه قرار گرفتن حس و تجربه و عقل انسانی به عنوان تنها عوامل برای پیشرفت و ترقی انسان غربی کم کم در دام انسان گرایی افتاد. در این دیدگاه فرد به جامعه تقدم دارد. فرد نقطه مرکزی ست و آنچه حول محور او میچرخد، باید به گونه ای در خدمت او وتامین خواسته ها و نیازیهای او باشد[3]

1) رنسانس

از قرن 13 به بعد ابتدا نهضت رنسانس ادبی سپس پروستانتیسم و پس از آن نهضت روشنگری کلیسای کاتولیک را به چالش طلبیدند. و خود موجب بروز انقلابات اجتماعی و فکری فراوان شدند

در طی نهضت رنسانس بیشتر آثار ادبی روم و یونان ترجمه شد فرهنگ کلاسیک روزگار شرک از چنان ارزشی برخوردار شد که گویا زمانه به 15 قرن به عقب رفته است. ویل دورانت در مورد عقاید مردان عهد رنسانس چنین می آورد: «اومانیست های عصر رنسانس با چنان افتخار از دوران طلایی روم یاد می کردند که اصول مسیحیت اسطوره ای است که با نیازهای اخلاقی و خیالی توده مردم سازش ناپذیراست, اما کسانی که اندیشه آزاد دارند نباید آن را جدی تلقی کرد. اومانیست ها درسخنرانی های عمومی خود از مسیحیت دفاع می کردند؛ خویشتن را آشکارا پایبند مسیحیت نجات بخش نشان می دادند و می‌کوشیدند تا تعلیمات مسیح و فلسفه یونان را هماهنگ کنند؛ اما همین تلاش سرانجام رسوایشان کرد؛ آنها به طور ضمنی عقل را مرجع برتر می دانستند و مکالمات افلاطون را با عهد جدید برابر می نهادند و... زندگی اومانیست ها نمودار معتقدات واقعی آن ها بود، بسیاری از آنان در عمل از موازین خلاقی دوران شرک، آن هم بیشتر از جنبه شهوانی و نه رواقیش؛ پیروی می کردند»[4]

مردان رنسانس با تن زدن از آخرت اندیشی، با شور و شوق تازه‌ای به امکانات زندگی در همین دنیا نگریستند. ابتدا انظارشان به فرهنگهای کلاسیک باستان ، به هنر و ادبیات، و به تعبیر دیگر«دانش» دنیوی ولی غیر علمی جلب شده بود. ولی نبوغ لئوناردو داوینچی در زمینه‌های مختلفی چون هنر، مهندسی و کالبد شناسی ظاهر شده بود. اکتشاف سرزمین های دور دست و پدیده های طبیعی هر چه بیشتر کنجکاوی ماجراجویان را دامن می زد. دیگر برای شقاق بین ایمان و عقل در فلسفه اواخرقرون وسطی و تخطئه اعتبار کلیسا در نهضت اصلاح یعنی اشتیاق جست و جوی دانشی را که بتوان بدون توسل به اقوال ثقات قدما بر آن توافق کرد، تیز تر کرده بود. با از هم گسستن سنتز{عقل و دین یا علم و دین} قرون وسطی، تشتت و تنوع افکار بیشتر و روحیه پژوهش شایع تر گشته و نقش مهم تری به فرد ر طلب حقیقت واگذار شده بود [5]

نتیجۀ نهضت رنسانس گرچه در سال‌های بعد رشد علمی اروپا بود؛ اما بستر نشو و نمای دانش را در غرب از همان ابتدا در بستری مشرکانه و غیر دینی قرار داد. اومانیست ها آن چنان با اعجاب و عظمت از روم و یونان سخن می گفتند که گویا تمام سالهایی که اروپا, مسیحی بوده است جز دوران عقب ماندگی و قرون تاریکی چیزی نبوده.

همچنین اومانیسم با تاکید فراوان بر جنبه های شهوانی و لذت طلبانه عهد کهن؛ زمینه شکل گیری علم در فضایی دنیوی و غیر اخلاقی را فراهم کرد.و نقش مسیحیت در این میان قابل توجه است.چرا که رنسانس واکنشی در برابر ترویج بیش از حد زهد و رهبانیتی بود که مسیحیت بدان می‌پرداخت. مسیحیت به جای تنظیم درست روابط دنیا و آخرت و معرفی صحیح بهره گیری از نعمت‌های این جهانی به رهبانیتی افراطی توصیه می کرد.چنین توصیه هایی شاید درسالهای ضعف و انحطاط جامعه روستایی غرب آرامش می‌داد و فقر و بیچارگی مردم را توجیه می کرد؛ اما با آشکار شدن نشانه‌های رشد اقتصادی این نگرش زاهدانه در میان روحانیون مسیحی نیز طرفداراند کمتری یافت. مسیحیت پاسخگوی نیازها و جامعه جدید نبود و قبل از آن که اقتدار رسمی خود را از دست بدهد در پرتو تحولات اروپا و نهضت‌های اصلاح طلبانه نفوذ خودرا به ویژه درمیان اشراف و طبقه متوسط از دست داده بود و استقبال فراون مردم از ادبیات مشرکانه‌ی اومانیست‌ها درعهد رنسانس بهترین شاهد این مدعا است.[6]

2) دانشمندان هنجار شکن

با مروری بر تحولات عقیدتی- مذهبی و فرهنگی- سیاسی غرب به ویژه تحولات مربوط به دوره نو گرایی از سده 17 به این طرف، در می یابیم که چگونه دوره مزبور روند رو به رشدی را در جهت مبارزه با فلسفه و فلسفه کلاسیک از یک طرف و مخالفت با دین و دینداران از طرف دیگر نشان می دهد. اصولا فلاسفه و نظریه پردازان و معماران عصر نوین از سده 17 به این طرف به مبارزه جدی با عواملی پرداختند که به نظر آنان سد راه پیشروی تجدد گرایی و بیداری و مانع تحقق اهداف نوگرایان به شماار می رفت. آنان از سویی با فلسفه مدرسی ارسطویی به مخالفت برخاستند، زیرا آن را ر معرفت شناس کافی نمی دانستندو از سویی به ضدیت و مبارزه با کلیسا برخاستند.

از سده 17 به بعد, یعنی از عهد رنسانس به این طرف، کم رنگ شدن تدریجی مظاهر و مفاهیم دینی را به صورت قابل ملاحظه ای می توان از نظر گذراند وبه نوبه خود، هر یک از فلاسفه غربی این دوره که می رسید، به نحوی از نظریه پرازان قبل خود تاثیر می پذیرفت و به گونه ای در تحولا فکری نسل بعد اثر داشت. همه این تاثیر ئ تاثرات به سهم خود حکم حلقات به هم پیوسته زنجیری را دارد که سیر تحولات دینی و عقیدتی، فرهنگی- سیاسی غرب را ترسیم می‌کند. تجربه گرایی هابز، دست در دست نظام دیالکتیک هگل دارد و دیالکتیک هگل خوراک طبیعت گرایی را فراهم می آورد؛ و هر سه با هم پشتوانه ماتریالیس میگردند و این چهار با هم در نظریه تحول انواع داروین رخ می نماید. روح همه این نظام های فکر ی یک چیز است و آن طبیعت گراایی یا ماده گرایی است. چنین روحی پشتوانه تفسیر همه چیز حتی دین و آموزه های دینی قرار می گیرد. دین بر این اساس پدیده ای طبیعی و تاریخی بیش نیست..پدیده ای که از تجربه شخصی افراد بالاتر نمی‌رود و در گردونه تحولات اجتماعی و فرهنگی، رنگارنگ، تحول می یابد، بی آن که از اصل ثابتی برخوردار باشد..[7]

بروز دانشمندانی که به تایید مبانی فکری علم بدون دین، کمک می کردند تاثیرات فراوانی در انحطاط فرهنگی غرب امروز دارد. «نیچه» و «ویلهلم» که از جمله مخالفین اخلاق و دین هستند. اعتقاد دارند: « فرو ریختن ایمان به خدا، راه را برای پرورش کامل نیروهای آفریننده انسان می‌گشاید. خدای مسیحی با امرو نهی هایش دیگر راه را برای ما نمی‌بندد و چشمان انسان دیگر به یک قلمرو دروغین زبر طبیعی،به جهان دیگر به جای این جهان، دوخته نمی شود»[8] به عقده نیچه، مسیحیت با ترغیب انسان ها به کسب به کسب صفاتی مانند نوع دوستی، شفقت، خیرخواهی، تسلیم، و سرسپاری، شخصیت واقعی انسان را سرکوب می کند و آن را از شکوفایی باز می دارد.[9]

3) عقل گرایی افراطی

در نیمه قرن هجدهم که آن را«عصرروشنائی» می‌گویند؛ عقل بمنزله معبودی‏ شناخته شد،که جهان خارج آفریده آن است‏ و میتواند بر تمام نواحی زندگی تسلط یابد و در تمام آن موارد به رای خود عمل نماید و انسان از این جهت در کارهایش آزادی‏ کامل دارد و کسی جز خودش حق ندارد آن را محدود نماید و از این راه عصر دخالت دین در زندگی افراد بشر پایان یافت! عصر روشنائی با پایان قرن هیجدهم‏ پایان پذیرفت و قرن نوزدهم فرا رسید و ضربهء مهلک خود را بر پیکر انسانیت و فلسفهء عقلی او وارد ساخت؛زیرا«فلسفه‏ ساختگی»این قرن اعلام میکرد که‏ «ماده»همان خداست!اوست که عقل‏ را پدید می‏آورد و در ادراکات انسان‏ اثر میگذارد!

از این راه هم عقل و هم انسان کوچک، شمرده شد،نه تنها نتوانست خدای خود و خدای اشیاء دیگر باشد بلکه مخلوق‏ «طبیعت»و بندهء«مادهء» بشمار آمد. سپس«داروین» با تئوری تکامل‏ تدریجی حیوانات و اینکه انسان از نسل‏ میمون است ارمغان تازه‏ای برای بشریت‏ آورد و کتاب«بنیاد انواع»را در سال‏ (1859)و کتاب«اصل انسان»را در سال(1871)منتشر ساخت. و از این راه آدمی تمام شخصیتی را که طرز تفکر مذهبی از قبیل کرامت و گل سرسبد عالم بودن باو اعطا میکرد از دست داد همانطور که فاقد نعمتهائی‏ ازقبیل:مثبت بودن و استقلال و تسلط داشتن که فلسفهء«عصر روشنائی» باو عنایت میکرد،گردید و آدمی در این‏ عصر،بشکل حیوانی درآمد مانند دیگر حیوانات و اگر برای او سیطره‏ای در این عصر هست برگشت آن به حیوانات‏ دیگر در دوران گذشته است. این طرز تفکر که آدمی نسبت بخود و جهان خارج از خود داشته و همه روزه‏ رنگ تازه‏ای بخود میگرفته طبعا در نظامها و قوانین زندگی و رفتار فردی و اجتماعیش‏ اثرات سوئی داشته است زیرا بهیچوجه‏ ممکن نیست میان طرز تفکر آدمی و رفتار خارجیش جدائی افکند. وهمچنین اثرات سوء این طرز تفکر غلط، در رفتارش در برابر میلهای‏ فطری و استعدادها و نیروهایش و اخلاق‏ پسندیده اجتماعیش آشکار گردید. لذا همواره اروپا گرفتار افراط و تفریط بود

 


[1] - شریف، میان محمد، منابع فرهنگ اسلامی، صص 17-21

[2] - محمدتقی جعفری، فرهنگ پیرو، فرهنگ پیشرو، موسسه تنظیم و نشرآثار علامه جعفری، 1390، ص 190

[3]-­ محمد حسن حیدری و دیگران ، فصلنامه اسلام و پژو هش های تربیتی، بررسی تطبیقی ارزش ها در اسلام و لیبرالیسم و دلالت های تربیت اخلاقی آن 1391، ص89

[4]- ویل دورانت, تاریخ تمدن, ج5, ص96

[5]- ایان باربور، علم و دین، ص55

[6]- محسن عباس نژاد، یشرفت دانش، ص 280-281

[7] - سید احمد رهنمایی، غربشناسی، ، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388، ص 217و 281 ( با اندکی تغییر و تلخیص )

[8]- کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج7، ترجمه داریوش آشوری، انتشارات علمی‌وفرهنگی و انتشارات سروش، تهران، 1370، ص 393-394

[9]- فردریش نیچه، فراسوی نیک و بد، ترجمه داریوش آشوری، خوارزمی، تهران، 1373، 222و 260

دانلود ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مغرب زمین، عوامل اجتماعی، علمی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی

دانلود ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی

ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی

ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی

دانلود ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی

ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان فرهنگی علمی سیاسی اجتماعی اقتصادی
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 85 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39

توضیحات :

ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی در 39 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.

 

بخشی از متن :

حیطه های انحطاط مسلمانان

گرچه پس از دوران پرشکوه تمدن اسلام، یادآوری ناکامیهای گذشته ذهن هر مسلمانی را مشوش می کند، ولی چنانچه هدف از شناخت ناکامی‌ها، جلوگیری از افتادن مجدد در چاه انحطاط و شناخت راههای برون رفت از مهلکه باشد، مطمئنا از تلخی یاداوری انحطاط‌های صورت گرفته در تمدن اسلامی خواهد کاست؛ بخصوص در عصر فعلی، که مسلمین بیداری تازه‌ای را در شناخت راههای پیشرفت، تجربه می کنند.

الف- فرهنگی- علمی

از قرن‌ 6 هجری‌ (دوازدهم‌ میلادی‌)، نوعی‌ زوال‌ علمی‌ در جهان‌ اسلامی‌ آن‌ روز پدیدار گشت‌. مشخصه‌ این‌ افول‌ کاهش‌ تعداد دانشمندان‌ و اندیشمندان‌، کاهش‌ تعداد کتب‌ و رساله‌های‌ جدید حاوی‌ نوآوری‌ و نیز ابداع‌ و یکسان‌شدن‌ اندیشه‌ها است‌. وبه تدریج با خشک مغزی ها و حملات صورت گرفته از بیرون تمدن اسلامی به مراکز علم و فرهنگی، علم در میان مسلمین به انحطاط گراییدو به تبع آن در باقی امور به سوی انحطاط یا رکود رفتند.

1- از بین رفتن مراکز علمی و کتابخانه‌ها

در دوره دویست سالۀ حاکمیت مغولان ( سده هفتم و هشتم هجری) بر اثر اعمال وحشیانۀ مغولان زیان های جبران ناپذیری بر پیکرفرهنگ و تمدن اسلامی وارد آمد. یکی از جبران ناپذیرترین خرابی‌های مغولان در سقوط بغداد، نابودی کتابخانه و از دست رفتن چند هزار جلد کتاب بود. در طی کشتار عمومی هزاران دانشور، عالم، و شاعر تلف شدند، کتابخانه ها و گنجینه هایی که طی این قرنها فراهم شده بود ددر یک هفته ویران شد، صدها هزار جلد کتاب به سوختن رفت. و به گفته دورانت: هیچ یک از تمدن های تتاریخ چون تاریخ اسلام دچار چنین ویرانی ناگهانی نگشت.

در سال 1059م، ترکمانان، 10400 جلد کتاب خطى یکى از کتاب خانه هاى معتزله و شیعه را در شهر «شاپور» فارس به آتش کشیدند. سرانجام، در سال 1254م پس از تسخیر بغداد، به گفته ابن بطوطه، قوم خونخوار مغول 24 هزار تن از روشن فکران را از دم تیغ گذرانیدند و از کتاب خانه ها، توده هاى عظیم کتاب هاى خطى را بیرون کشیدند و به دجله افکندند و آن قدر این کار را تکرار کردند که از کثرت کتاب، در رودخانه سدّى ایجاد شد. سرانجام، مغولان از بیم طغیان آب، بقیه کتاب ها را آتش زدند.

پس از سال 1150م، همین که ثروت و فراغ بال افزایش یافت و به تدریج، جریان ترجمه کتاب ها از جهان اسلامى آغاز شد، ذهن اروپاى باخترى از آن خواب دیرینه بیدار شد و در مقابل، مسلمانان به تدریج، در آستانه خواب تاریخى قرار گرفتند. کتاب خانه ها توسط دشمنان خارجى متجاوز سوخته شدند، دانشمندان هلاک گردیدند، مدارس ویران گشتند، ثروت ها به غارت رفت و آنچه باقى ماند ویرانى بود و فقر و جنگ هاى داخلى و بى کفایتى حاکمان. از سوى دیگر، به تعبیر حنا الفاخورى، علماى غرب دانش را از اسلاف خود، که شاگردان مکتب مسلمانان بودند، فرا گرفتند; ولى شاگردان را بلند نام ساختند و استادان را از یاد بردند.

2- تحجر

بروز تحجر در میان مسلمین یکی از عوامل انحطاط مسلمین بوده است. تحجر» سنگ‌شدن، سخت‌ شدن‌ و به‌ صورت‌ سنگ‌ درآمدن‌ است، ولی‌ در اصطلاح‌ به‌ معنی‌ ایستائی، جمود، سختی‌نشان‌ دادن‌ و مقاومت‌ در برابر هر نوع‌ تحول‌ و هر امر تازه‌ای‌ استتحجر در حوزه اندیشه و تفکر رخ می دهد واگر در زمینه گرایش و رفتار ظاهر شود جمود نام دارد

استاد مطهری سه جریان کلی را در تاریخ اسلام شناسایی می کند که به شدت دچار جمود اندیشی بوده اند و در ترویج تحجر نقش داشتند.

1- جریانی که نظریه« حسبنا کتاب‌الله» را در رسیدن به مقاصد حکومتی و سیاسی‌اش مطرح کرده است. اقدامات این گروه در ایجاد انحراف فکری و مهجور ماندن عترت و انزوی سنت و سیره نبوی موثر بود.

2-جریانی که « حسبنا احادیثنا و اخبارنا» راطرح کردندو به مهجور ساختن قرآن اهتمام ورزیدند.

3- جریانی که در قالب تقدس، مساله معرفت ناپذیری و دست نایافتنی بودن آموزه های قرآنی را مطرح کردند و شعار« این التراب و رب الارباب» آنان به تعطیلی فکری انجامید

اگر در تاریخ اندیشه اسلامی و جریان های فکری و فرهنگی دوره‌های مختلف جوامع اسلامی به تحقیق بپردازیم، میی بینیم که بر این اساس سه دسته جریان هایی مانند، اخباری گری و ظاهرگرایی، در برابر جریان باطنی گرایی و تاویل گرایی، یعنی دو تظام فکر معیوب و آسیب دیده حنبلیان و اسماعیلیان از یک طرف و جریان اخباریگری در حوزه اندیشه شیعی از طرف دیگر، ضربات سخت و سهمگینی را بر پیکر فرهنگ و تمدن اسلامی وارد کرد که به تعبیر استاد مطهری، ضربه ای که اسلام از دست اخباری گری شیعی خورد، از هیچ گروه و جریانی نخورد

جمود گرایی در عصر حاضر هم وجود دارد. و به اعتقاد برخی پژوهشگران، این تجمد، در اصرار بر شکل ساختار علوم اسلامی در عصر حاضر صورت گرفته است که با جود پدید آمدن سوالهای فراوان در حوزه فقه و کلام، پایبندی بیش از حد شخصیت های آشنا به این فنون ، باعث شده سوالهای بی جواب زیادی در عصر حاضر باقی بماند.

3- جریان های عقل گریز

بی شک یکی از مهلک‌ترین حوادث برای تمدن اسلامی، شیوع عقل ستیزی و ظاهرگرایی بود که نه تنها بر پیکره افکار آزاداندیش مسلمین، تابوت یأس را زد؛ بلکه با ایجاد فرقه‌های گوناگون اسباب تفرقه را در میان امت فراهم کرد. برخی اندیشمندان دلایل و ریشه‌های افول فرهنگ و تفکر اسلامی را به دوره خلافت متوکل عباسی( 247- 232) نسبت داده اند.خلیفه‌ نهم‌ عباسی‌، متوکل‌، نخستین‌ حامی‌ متعصبین‌ حدیث‌، سنت‌ و فقه‌ بود. «او جهل‌ و مناظره‌ در آراء را ممنوع‌ ساخت‌ و هر که‌ را بدین‌ کار دست‌ زد مجازات‌ نمود و امر به‌ تقلید داد و روایت‌ و حدیث‌ را آشکار کرد» از آنجا که متوکل عباسی بعد از تسلط خود بر حکومت، معتزله و کلیت عقلانیت را تعطیل کرد، و به ظاهرگرائی و حدیث گرائی، (و به زعم خود سنت) را احیاء نمود . تحول انحطاط دهنده‌ای در تمدن اسلامی ایجاد شد؛ در این زمینه ، مسعودی در مروج الذهب می نویسد: «وقتی که خلافت به متوکل عباسی رسید، دستور داد که هرگونه اندیشه و نظر و بحث و بررسی در مجادلات، تعطیل شود و آنچه از عقلانیت در دوره معتصم، واثق، مامون عباسی رواج داشت، ترک شود و مردم باید روش تقلید و تسلیم را پیشه گیرند و هرگونه اندیشیدن و عقلانیت را ترک گویند و دستور داد که شیوخ محدثان، حدیث گویند و سنت را اظهار کرده و «جماعة » را احیاء نمایند»

تحت سیطرۀ این طرز تفکر گروهی در اسلام متولد شد که به حنابله معروفند. این عده عقل گرایان را متهم به کفر می کردند. البته این طرز تفکر دامن عده ای از شیعه اثنی عشری و اسماعیلی را هم گرفت.

علاوه بر این رشد گروه تصوف در قرن 6و 7 هجری نیز افت بسیار بزرگی برای ترویج علم و به خصوص علوم عقلی، به حساب می آید. که این عده عقل را برای وصول به حقیقت کافی ندانسته و اشراق و شهود را وسیله درک حقایق می دانند

جریان‌ مبارزه‌ با خردگرایی‌ با روی‌ کار آمدن‌ غزنویان‌ و سپس‌ سلجوقیان‌ که‌ از خوی‌ بیابانگردی‌ سادگی‌ ذهن‌ و تعصب‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ سنت‌ و حدیث‌ برخوردار بودند از قرن‌ پنجم‌ هجری‌ قمری‌ به‌ بعد شکل‌ رسمی‌ و حکومتی‌ گرفت‌ به‌ طوری‌ که‌ هرگونه‌ بحث‌ راجع‌ به‌ علوم‌ طبیعی‌ ممنوع‌ شد؛ و باچیرگی ترکان و توجه صرف آنان به دیانت قشری ،منزلت دانشوران عقلی کاهش یافت و شریعتمداران اهل سنت و جماعت به سلاطین ترک تقرب جستند تاحدی که برخی ازخلفا قبلی که به علوم عقلی توجه کرده بودند مورد لعن ونفرین وطعن واقع شدند وحتی به مأمون که قبل از این دوره توجه‌ای خاص به اندیشه عقلی داشت نسبت زندقه داده شد و متوکل پس از او پرداختن به جدل را نفی کرد وهزل گویی جانشین بحث علمی شد.تعطیلی مناظره علمی در دارالخلافه متوکل درایران پیامدهای مهمی برای تعطیلی علوم عقلی دربرداشت.

1) تکفیر

متاسفانه بروز تحجر باعث شد در برهه ای از تاریخ اسلامی با پدیده های علمی به مبارزه پرداخته شود واساساً متعصبین‌ دینی هر کس‌ را که‌ به‌ علوم‌ اوایل‌ (طبیعی‌) توجهی‌ داشت‌ زندیق‌ و ملحد می‌دانستند چنان‌ که‌ مأمون‌ را زندیق‌ و حتی‌ امیرالکافرین‌ می‌خواندند. به طوری که «ایشان‌ لفظ‌ علم‌ را جز بر علم‌ موروث‌ از نبی‌ اطلاق‌ نمی‌کردند و یا جز آن‌ را علم‌ نافع‌ نمی‌شمردند و علمی‌ را که‌ نفع‌ آن‌ برای‌ اعمال‌ دینی‌ ظاهر و آشکار نبود عدیم‌ الفایده‌ می‌پنداشتند و می‌گفتند که‌ به‌ تجربه‌ دریافته‌ شده‌ که‌ چنین‌ علمی‌ به‌ خروج‌ از صراط‌ مستقیم‌ منتهی‌ خواهد شد. علوم‌ اوایل‌ را «علوم‌ مهجوره‌» یا «حکمة‌ مشوبة‌ به کفر» می‌شمردند.»

 


- ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج4، ص 431

- على مظاهرى، زندگى مسلمانان در قرون وسطى، ترجمه مرتضى رواندى، تهران، صداى معاصر، 1378، ص 238.

- ویل دورانت، تاریخ تمدّن، ترجمه همان، ص 1332

- محمّدرضا حکیمى، دانش مسلمین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 120

- فرهنگ‌ فارسی‌ عمید، ، ص‌415

- علی ذوعلم، ، انقلاب اسلامی، تحجر و سنت ، مجله کتاب نقد » بهار و تابستان 1382 - صفحه 13

- علی اکبر ولایتی، فرهنگ تمدن، ص 156

- مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 6، ص 900- 878

- مجموعه آثار، ج6، ص 900- 878

- عبدالحسین خسروپناه، جریان شناسی فکری ایران اسلامی، موسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی، 1388، ص 89

- ذبیح الله صفا، تاریخ‌ علوم‌ عقلی‌ در تمدن‌ اسلامی‌ ص‌ 157

- مسعودی، مروج الذهب، ج 4، دارالاندلس، بی تا ص 3

- ولایتی، فرهنگ و تمدن اسلامی، ص 157و 158

- سیدجواد طباطبائی طباطبایی، زوال اندیشه سیاسی درایران،انشارات کویر، چاپ پنجم،تهران،1383 :144-146

- ذبیح الله صفا، تاریخ‌ علوم‌ عقلی‌ در تمدن‌ اسلامی‌ تا اواسط قرن پنجم، تهران، 1384، انتشارات مجید ، ،ص‌ 163

دانلود ادبیات نظری تحقیق حیطه های انحطاط مسلمانان، فرهنگی، علمی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی

دانلود تحقیق با موضوع علم رباتیک

تحقیق با موضوع علم رباتیک

تحقیق با موضوع علم رباتیک 32صفحه قالب ورد قابل ویرایش

دانلود تحقیق با موضوع علم رباتیک

تحقیق با موضوع علم رباتیک
دسته بندی کامپیوتر و IT
فرمت فایل doc
حجم فایل 24 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 32

توضیحات:

تحقیق با موضوع علم رباتیک

32صفحه قالب ورد قابل ویرایش

بخشی ازمتن:

پیشگفتار:

هدف این مقاله بررسی علم رباتیک و آشنایی با دانش و فناوری وابسته به ابزارهای مکانیکی کنترل شونده به وسیله رایانه می‌باشد چون بعضی ها بدین باورند که ربات ها حتماً ماشین های سیار انسان نما هستند که تقریباً قابلیت انجام هر کاری را دارند.

انتظار می رود مطالب این مقاله برای خواننده ای که آشنایی مقدماتی با ربوتیک و یا اصلاً آشنایی ندارد به سادگی قابل فهم باشد.

به منظور آشنایی خوانده به ربوکاپ نیز مطالبی در این مورد در پایان بیان نموده ایم.

 

چکیده:

رباتیک دانش وابسته به ابزارهای مکانیکی کنتزل شونده به وسیله رایانه می‌باشد. در اینجا ما شما را با انواع ربات ها از قبیل ساده و پیچیده و ربات هایی که دارای حس‌گر هستند آشنا می کنیم و خواهیم گفت که ربات ها توسط ریزپردازشگرها و ریزکنترل گرها کنترل می شوند. همچنین ویژگی های یک روبات را مطالعه می کنیم.

حرکت در ربات ها مسئله قابل توجهی است و ربات ها را می توان مکرراً برنامه ریزی کرد و چند کاره می باشند و کارآمد و مناسب برای محیط اند. در آخر شما را با تاریخچه Robocup آشنا خواهیم نمود.

 

مقدمه:

روباتیک:

روباتیک (یا روبوتیک) دانش و فناوری وابسته به ابزارهای مکانیکی کنترل شونده به وسیله رایانه می‌باشد. برای نمونه ماشین های خودکار روباتیک عموماً در خطوط مونتاژ خودروها مشاهده می گردند.

بر خلاف تصور افسانه ای عمومی از رباتها به عنوان ماشینهای سیار انسان نما که تقریباً قابلیت انجام هر کاری را دارند، بیشتر دستگاههای روباتیک در مکانهای ثابتی در کارخانه ها بسته شده اند و در فرایند ساخت با کمک کامپیوتر، اعمال قابلیت انعطاف، ولی محدودی را انجام می دهند چنین دستگاهی حداقل شامل یک کامپیوتر برای نظارت بر اعمال و عملکردها و اسباب انجام دهنده عمل مورد نظر، می‌باشد. علاوه بر این، ممکن است حسگرها و تجهیزات جانبی یا ابزاری را که فرمان داشته باشد بعضی از رباتها، ماشینهای مکانیکی نسبتاً ساده ای هستند که کارهای اختصاصی مانند جوشکاری یا رنگ افشانی را انجام می دهند، که سایر سیستم های پیچیده تر که به طور همزمان چند کار انجام می دهند، از دستگاههای حسی، برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای کنترل کارشان نیاز دارند. حسگرهای یک ربات ممکن است بازخورد حسی ارائه دهند، طوریکه بتوانند اجسام را برداشته و بدون آسیب زدن، در جای مناسب قرار دهند. ربات دیگری ممکن است دارای نوعی دید باشد، که عیوب کالاهای ساخته شده را تشخیص دهد. بعضی از رباتهای مورد استفاده در ساخت مدارهای الکترونیکی، پس از مکان یابی دیداری علامتهای تثبیت مکان بر روی برد، می توانند اجزا بسیار کوچکی را در جای مناسب قرار دهند. ساده ترین شکل رباتهای سیار، برای رساندن نامه در ساختمانهای اداری یا جمع آوری و رساندن قطعات در ساخت، روباتها همانند کامپیوترها قابلیت برنامه ریزی دارند. بسته به نوع برنامه ای که شما به آنها می‌دهید. کارها و حرکات مختلفی را انجام می دهند. رشته دانشگاهی نیز تحت عنوان روباتیک وجود دارد که به مسایلی از قبیل 1-حسگرها 2-مدارات 3-بازخوردها 4-پردازش اطلاعات 5-بسط و توسعه روباتها می پردازد. روباتها انواع مختلفی دارند از قبیل روباتهای شمشیرباز، دنبال کننده خط، کشتی گیر، فوتبالیست و روباتهای خیلی ریز تحت عنوان ریز روباتها، روباتهای پرنده و غیره نیز وجود دارند. روباتها برای انجام کارهای سخت و دشواری که بعضی مواقع انسانها از انجام آنها عاجز یا انجام آنها برای انسان خطرناک هستند. مثل روباتهایی که در نیروگاه های هسته ای وجود دارند استفاده می شوند.

فهرست برخی ازمطالب:

 

ویژگیهای یک روبات 5
اندام شناسی روبات های انسان نما 6
ربات 7
ریشه واژه ربات 8
قوانین ربوتیک 8
دسته بندی ربات ها 9
ساختار عمومی یک ربات 9
برنامه نویسی در ربات 11
تقسیم بندی تاریخی ربات ها 12
سنسورها در ربات 13
که عشق تنها قطره ای از دریای محبت آنهاست 32

ویژگیهای یک روبات 5
اندام شناسی روبات های انسان نما 6
ربات 7
ریشه واژه ربات 8
قوانین ربوتیک 8
دسته بندی ربات ها 9
ساختار عمومی یک ربات 9
برنامه نویسی در ربات 11
تقسیم بندی تاریخی ربات ها 12
سنسورها در ربات 13
که عشق تنها قطره ای از دریای محبت آنهاست 32

 

 

دانلود تحقیق با موضوع علم رباتیک